در تاریخ ۴۵ ساله جمهوری اسلامی، نظام آخوندی هرگز با چالشی بزرگ نظیر آنچه در انتهای تابستان ۱۴۰۱ در کشور رُخ داد، مواجه نشده بود.
انقلاب مهسا که با کشته شدن مهسای جوان در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، تمام کشور را در نوردید. ایران در آستانه تجربه انقلابی دیگر، نظام جمهوری اسلامی را به چالش کشیده بود. بیش از هزار نفر کشته و هزاران نفر مجروح و بازداشت شدند و دولتهایی نگران از سرانجام این قیام ملی و آینده حکومت در ایران، با ایجاد موانع بسیار و مذاکره با مقامات جمهوری اسلامی، جلوی سرگونی این رژیم را گرفتند.
تحریمها شدت گرفت و اقتصاد نابسامان ایران بیش از پیش در تورم افسار گسیخته غوطهور شد و در کنار آن آثار زخمهای التیام نیافته از سرکوب شدید و خونین معترضان، نفرت و کینهای شد تا در زمان مناسب بار دیگر مردم به خیابانها بیایند.
برنامه موشکی و هستهای ایران در سه سال گذشته به چالش برانگیزترین پرونده سیاسی این رژیم تبدیل شد. تحریمها بیشتر شد و برنامه هستهای ایران روز بهروز نظام جمهوری اسلامی و کشور ایران را آسیب پذیرتر کرد. در اواخر فروردین ۱۴۰۳، برای نخستین بار در تاریخ این نظام، جمهوری اسلامی با بیش از ۲۰۰ موشک و پهپاد خاک اسرائیل را هدف قرار داد. اسرائیل نیز با انجام عملیاتی محدود و تلافیجویانه، خاک ایران در بخشهای نظامی را هدف قرار داد.
جنگی بزرگ در پشت دروازههای ایران بود. جنگی که میتوانست ایالات متحده را نیز پشت اسرائیل قرار دهد. قماری که میتوانست به بهای نابودی نظام جمهوری اسلامی و ویرانی ایران تمام شود.
کمال خرازی، رئیس و عباس عراقچی دبیر شورای راهبردی روابط خارجی علنا تهدید کردند که چنانچه اسرائیل به تهدیدات خود ادامه دهد آنها نیز به دنبال ساخت بمب هستهای خواهند رفت. تهدیدی بزرگ که چالش بزرگتری را مقابل جمهوری اسلامی و پرونده هستهای این نظام گذاشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سومین جبهه در مقابل نظام، مناقشات در منطقه بود. شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی از یمن تا سوریه، لبنان و عراق، بحرانها و دردسرهای بسیاری برای کشورهای منطقه ایجاد کرده بودند. نتیجه این نارضایتیها، ناامنیهای تازه در داخل کشور بود.
از حملات گروه جندالله گرفته تا تروریستهایی که از مرزهای جنوبی کشور وارد شده و با هدف کشتار و ایجاد رعب و وحشت دست به حملات انتحاری میزدند. از حمله مردادماه ۱۴۰۲ در شاهچراغ شیراز تا حمله دیماه همان سال در چهارمین سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی در کرمان، افرادی که خود را نیروهای وابسته به داعش معرفی کرده بودند توانستند امنیت داخلی را به مخاطره بیاندازند.
جمهوری اسلامی در چهار جبهه درگیر بود که توانش را تحلیل برده بود. اما خطرناکترین جبهه، جبهه داخلی و همان جبهه مهسا بود. برای مسئولان نظام بسیار دشوار بود که در آن واحد، در چهار جبهه بجنگند. و امروز که به این انتخابات مهندسی شده توسط خامنهای و وقایع اخیر نگاه میکنیم میبینیم که سانحه مرگ یا حذف رئیسی، توانست این جبهههای ملتهب و تهدید کننده را آرام کند.
با انتخاب مسعود پزشکیان که او را «اصلاحطلب» جلوه دادند، تا اندازهای توانستند جبهه مهسا، یا همان خروش براندازی ملت ایران را آرام کنند. خطرناکترین جبهه مقابل این نظام مردم داخل کشور هستند. پایین بودن بیسابقه نرخ مشارکت، با وجود تبلیغات بیسابقه و همراه کردن محمدجواد ظریف با پزشکیان و استفاده از محمدخاتمی و مهدی کروبی نیز نتوانست موج بزرگ حمایتی برای پزشکیان ایجاد کند.
نگرانی آیتالله خامنهای از مشارکت پایین را در دور اول انتخابات شنیدیم و به وضوح دیدیم که اعتبار و ادامه نظام را در مشارکت گسترده میدید.
مشارکت، معنای آن را میداد که مردم را راضی کنند، دنبال براندازی و تظاهرات نروند.
پزشکیان را به نام اصلاحطلب به غرب و منطقه نیز فروختند.
در جبههای که با غرب روبرو هستند، برنامه هستهای و موشکی ایران روی میز است که به تحریمها نیز ارتباط دارد. داشتن ظریف در تمامی کارزارها و برجسته کردن او در کنار پزشکیان، به غرب این وعده را داد که فرد معتمد آنها که دیپلماسی و مذاکره را میداند به زودی به میدان بازمیگردد.
تاثیر مستقیم این انتخاب و نحوه پوشش خبر در خبرگزاریهای غربی را دیدیم که بلافاصله با نگاهی مثبت به آن واکنش نشان دادند.
در بعد منطقهای نیز، شنیدن انتخاب فردی که گفته شده «اصلاحطلب» است به معنای روابط آرامتر و صمیمانهتر بود و توانست در جبهههای ناآرام، آرامش نسبی برقرار کند.
اگر میپرسید که جنگ در غزه و حمایت نظام از گروه حماس چه خواهد شد، باید گفت که برخلاف آنچه که میشنویم، ادامه جنگ در غزه به نفع جمهوری اسلامی بوده و نفع آنها در تداوم این جنگ است.
در ۹ ماه گذشته، جمهوری اسلامی توانست با پشتیبانی از حماس و دیدارهای مکرر با رهبران این گروه از غرب باجگیری کند.
اما آیتالله خامنهای با آوردن پزشکیان، زیرکانه توانست در سه جبهه جنگی که درگیر بودند آرامش نسبی ایجاد کند.
با وعدههای دروغینی که اصلاحطلبان وابسته به نظام بارها به مردم دادند، اینبار نیز با انجام تغییراتی جزئی در اوضاع داخلی تلاش میکنند با مهارت مدتی مردم را سرگرم نگاه دارند. مانند حلوفصل معضلی به نام گشت ارشاد و سانسور اینترنت.
در نهایت آیتالله خامنهای با مهندسی بسیار فراتر از این انتخابات، توانست جنگ در سه جبهه را آرام و مهمتر از همه برای دو سالی جلوی خطر قریب الاوقوع انقلاب مهسا را بگیرد. هر چه بیشتر به سیر وقایع اخیر نگاه میکنم، سانحه مرگ ابراهیم رئیسی یا آنگونه که گفتند، «حادثهای شهادت گونه» را وسیلهای میبینم که توانست نظام را از بحرانی بزرگ خارج کند.
پزشکیان را برای آرام کردن سه جبهه آوردند و جبهه چهارم که جبهه جنگ در غزه است را سپاه گرم نگاه خواهد داشت تا مذاکرات را از این طریق جلو برده و بدون هزینه امتیاز بگیرند.